سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غایب همیشه خاص

ای غایب همیشه حاض

تو در پشت کدامین رنگینکمان پنهان شدهای که هیچ تلألؤ خیره کنندهای نمیتواند پیدایت کند؟  
تو همچون رعد، بر سجاده برق، نماز میخوانی که اثرش همچون صاعقه، آرزوی دیدار عاشقانت را به خاکستر تبدیل می کند
تو انعکاس کدامین صفت خداوندی، که عاشقانت میان غیبت و ظهورت غوطهورند؟
تو چگونه در غیبت به سر میبری که همه منتظرانت تو را می شناسند؟
تو چگونه آشکاری که عاشقانت قامت معشوقشان را نمیبینند؟
تو چگونه در غیبتی که عاشقانت با التماس در برابرت. آرزوی ظهورت را دارند؟
تو چگونه در غیبتی که مظلومان، چشم به قیام تو بستهاند و داد از تو میخواهند؟
تو چگونه در غیبتی که نیازمندان عاشقت، شفاعت از تو می خواهند؟
تو چگونه در غیبتی که عاشقانت، همچون پروانه، دیوانهوار گرد وجود تو میگردند، تا با آتش زدن وجودشان به تو رسند؟ 
تو چگونه در غیبتی که وقتی میرفتی نوید آمدنت را دادی و گفتی من و تو در مکه به هم میرسیم
هر روز و شب به امید آن روز رو به کعبه، خانه آرزوهایم، میایستم و چشم به راهت، به افق نگاه می کنم و لحظهلحظه وجودم بی قرارتر از دیروز میشود. امروزم تشنهتر از دیروز و فردایم تشنهتر از امروز. به امید دیدارت میایستم و درتلألؤ خیرهکننده نورها، تو را می جویم
میجویمت، میبویمت، ولی همچنان دل در آرزوی دیدارت میتپد و با هر تپش، یامهدی! یامهدی! میکند و میگوید: انتظار، انتظار سخت تر از جان کندن است
بیا که با آمدنت به پایت بوسهها زنم و جای پایت را با عشقی که در دلم نهفته است، قاب بگیرم
بیا که با آمدنت تنهاییهای عاشقانت را پایان دهی و عاشقانت را در این وادی تنها نگذاری، یامهدی
شگفتا! که چه راز آشکاری در غیبتت نهفته است
یاران راه صفا گم کرده اند.


[ دوشنبه 92/11/7 ] [ 10:7 صبح ] [ افشین باقری ] [ نظر ]